در جهانی که مفاهیم سنتی قدرت در حال دگرگونیاند، امارات متحده عربی با بهرهگیری از راهبرد «قدرت هوشمند» توانسته جایگاه خود را از یک کشور کوچک حاشیه خلیج فارس به یک قدرت میانی تأثیرگذار در نظام بینالملل ارتقا دهد. این موفقیت حاصل ترکیب دیپلماسی اقتصادی، قدرت نظامی بازدارنده و سرمایهگذاری در نوآوری و فناوری است؛ مدلی که نشان میدهد چگونه یک کشور میتواند فراتر از محدودیتهای جغرافیایی و منابع طبیعی، معماری جدیدی از قدرت را بنا کند.
دیپلماسی اقتصادی ستون فقرات این راهبرد است. دبی با ایجاد مناطق آزاد و جذب شرکتهای خارجی، درآمدهای تجاری را جایگزین رانتهای نفتی کرده و شرکتهای بزرگ اماراتی همچون DP World با مدیریت بنادر بینالمللی، نفوذ ژئوپلیتیکی این کشور را گسترش دادهاند. این سیاست، روابط خارجی امارات را از تعاملات صرفاً تجاری به همکاریهای چندبعدی در حوزههای فناوری، امنیت و انرژی رسانده است.
در حوزه نظامی و امنیتی، امارات از وابستگی صرف به یک تأمینکننده سلاح فاصله گرفته و با تنوعبخشی به منابع خرید از آمریکا، فرانسه، روسیه و دیگر کشورها، توان دفاعی خود را ارتقا داده است. خرید سامانههای پدافندی پیشرفته مانند تاد و پاتریوت و سرمایهگذاری در تجهیزات هوایی و دریایی، علاوه بر بازدارندگی، ابزاری برای تعمیق روابط دیپلماتیک نیز فراهم کرده است. زیرساختهای لجستیکی دوگانه امارات نیز همزمان اهداف اقتصادی و دفاعی را دنبال میکنند.
در کنار این ابزارهای سخت، قدرت نرم امارات از طریق دیپلماسی بشردوستانه و سرمایهگذاری در فناوری تقویت شده است. تأسیس «شهر بینالمللی بشردوستانه» در دبی و ارسال کمکهای پزشکی به بیش از ۱۱۸ کشور در دوران کرونا، تصویری مثبت از این کشور در سطح جهانی ایجاد کرده است. همچنین برنامههایی چون «استراتژی نوآوری ملی» و توسعه صنایع فضایی و دانشبنیان، مسیر گذار از اقتصاد نفتی به اقتصاد مبتنی بر نوآوری را هموار کرده است.
در مجموع، تجربه امارات نشان میدهد که ثبات سیاسی، برنامهریزی بلندمدت و ترکیب هوشمندانه ابزارهای سخت و نرم، میتواند یک کشور کوچک را به بازیگری کلیدی در سطح منطقه و جهان بدل کند. این مدل توسعه برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه، درسی استراتژیک درباره چگونگی دستیابی به نفوذ پایدار و جایگاهی متمایز در نظام بینالملل.